مقاله دوستان
به قلم مژده خدابخشي عضو كانون بصيرت بسيج دانشجويي استان بوشهر
دانشجوي دانشگاه علوم پزشكي
میشل هوئیلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی اعلام کرده است؛ "جنگ بر ضد اسلامگرایی یا کشتن مسلمانان فایدهای ندارد. فقط با فاسد کردن آنها میتوان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان مانتو و لباسهای کوتاه فرو بریزیم."
و اینک من.... دختر ایران زمین آمدم که بنویسم....
دریغم آمد نگویم از نهایت زیبایی و متانت!
چه کنم؟ شیاطین دون صفت چادرم را نشانه رفته اند!
چه کنم؟ آمدهاند زشتی گناه ترویج کنند و بذر بی حیایی بپاشند!
چه کنم؟ نامردها آمدهاند تا به اسم آزادی جسم، انسانیت را به بند بکشند!
شیطان صفتها میآیند عرفان کاذب تبلیغ میکنند! می گویند دین تکلیف ندارد دیگر! حجاب کدام است دیگر؟!
چه باید کنم؟ آمدهاند تا در قلب معصوم دختران و پسران وطنم آشوب به پا کنند!
حیفم آمد از لذت بی نهایت این انتخاب خدایی ننویسم...!
حیفم آمد از این هدیه زیبای خدایم ننگارم...!
یک بار هم که امتحانش کنی آنچنان لذت با خدا بودن و برای خدا انتخاب کردن وجودت را میگیرد که محال است آن را زمین بگذاری. چه زیباست وقتی که تو دختر ایران زمین، تاج بندگی خدا را این چنین با افتخار بر سر مینهی و تیری در چشم شیطان و حامیانش می شوی! وآن هنگام است که پاداش مجاهد می یابی. آنجا که مولایمان علی (ع) می فرمایند: پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگتر از پاداش عفیف و پاکدامنی نیست که توان بر گناه دارد اما دامان خود را پاک نگه میدارد. همانا عفبف پاکدامن، فرشتهای از فرشته هاست...[1]
واقعيتش این است که چادری بودن آسان نیست. حداقل این است که دستانت و فكرت را درگير ميكند؛ که کنار نرود،
نکند یک وقت به جایی گیر کند
پاره شود
روی زمین کشیده شود
خاکی شود
در كنار همه اينها بايد نگاههای تحقیرآمیز و سراسرطعنه دیگران را هم تحمل كني، تازه اگر فقط نگاه باشد، چون خیلی وقتها كلمات هم بدرقه راهت خواهد بود؛ به مانند امل، بی کلاس، از قافله عقب افتاده و با کمال تعجب آوری که از گفتن آنها حذر میکنم!!!
اما واقعیت را بگویم، کسی که لذت چادری بودن را درک کرده ودر پناه آن آرامش و وقار را تجربه نموده، چادری نبودن برای اوخیلی دشوارتر از چادری بودن است.
حال اگر تجربه نکرده ای، امتحانش سخت نیست، ضرری هم ندارد...
حالا به دینمان هم که رجوع کنیم، تکلیفمان آشکار می شود.
در اینجا دو بحث داریم، یکی حجاب که امري ظاهري و در ارتباط با جسم و ظاهر است که رعایت آن نشان از اعتقادات و باورهاي دروني است واز نگاه نامحرم ممانعت می نماید.
بحث دیگر عفاف می باشد، که نوعي حجاب دروني است و انسان را از گناه دور نگه ميدارد. وقتی انسان کمر همت میبندد تا چشم، گوش، قلب و تمام اعضاء و جوارح خود را از هرگونه خطا و گناه مصون بدارد، یعنی عفت و پاکدامنی دارد. که نتیجه این عفت و حجاب دروني، پوشش يا همان حجاب بيروني است.
به تعبيري لطيفتر؛ حجاب ميوه عفاف است و عفاف ريشه حجاب.
خیلی وقتها ممکن است کسی حجاب ظاهري داشته باشد، اما عفاف و طهارت باطني حقیقی را در خود بوجود نیاورده باشد، این بی معنا خواهد بود و از طرفی هستند كساني كه مدعی عفاف و طهارتند و از تعابيري همچون؛ "من قلب پاكي دارم، می خواهم هم رنگ جماعت باشم تا رسوا نشوم، خدا با قلبهای ما كار دارد نه ظاهر ما، آدم بايد چشمش پاك باشد و... " بايد درانديشه خود نكته را قرص و محکم بنگارند و آن اين است كه هرگز نمی توان رابطه بين ظاهر و باطن را ناديده پنداشت.
ظاهر تعیین کننده و آشکار کننده باطن است؛ چرا كه «رنگ رخسار خبر ميدهد از سر ضمير».
از ديدگاه روانشناسي رنگها حقیقت مسلم است كه رنگ مشكي، صامت و غير فعال است كه باعث تحريك و جلب توجه نميشود.
بعضي از مراجع تقليد چادر مشكلي را بهترين نوع حجاب دانسته اند از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله امام خامنهاي (مدظله العالی)
چه زیباست که پلی بزنیم به منویات رهبر عزیزمان که فرمودند:
"هیچ بحثی درباره پوشش زن نباید متٱثر از هجوم تبلیغات غرب باشد. البته حجاب زن به چادر منحصر نمی شود اما چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست. چادر هیچ منافاتی با فعالیتهای زنان مسلمان در مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی ندارد. اگر واقعاً كار اجتماعي و كار سياسي و كار فكري به معناي تحرّك باشد، لباس رسمي زن ميتواند چادر باشد كه بهترين نوع حجاب است. البته ميتوان محجّبه بود و چادر هم نداشت. منتها همين جا هم بايد آن مرز را پيدا كرد. عدهاي از چادر فرار ميكنند به خاطر اين كه هجوم تبليغاتي غرب دامن گيرشان نشود. امّا از چادر فرار ميكنند به آن حجاب واقعي بدون چادر هم رو نميآورند چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار ميدهد. تصور نكنيد اگر ما فرضاً چادر را كنار گذاشتيم آن مقنعه كذايي را... درست كرديم، دست از سر ما برميدارند. نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند، بلكه ميخواهند همان فرهنگ منحوس را در اين جا مثل زمان شاه كه زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل بشود."
و این چند خطی از نوشتههایم را می خواهم هدیه کنم. هدیه به همهی آنها که حتی به خوب هم قناعت نکرده اند، به حداقلها قانع نشدند...
و حجاب برتر را برگزیدند؛
رخت زیبای آسمانی را
خواهرم با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
مآخذ؛[1]نهج البلاغه.حکمت 474
خط سرخ شهادت خط آل محمد و علی است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت برای ما به ارث رسیده است. با این که می دانم این افتخار نصیب هر کس نمی شود ولیکن آرزو بر جوانان عیب نیست. در صورتی که می دانم من گنه کار با قلب سختی که دارم هیچوقت به این آرزو نمی رسم چرا که این نفس اماره همواره سد راه انسان در راه لقاءالله است.