حکایت
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد وباحسرت به کفشهای صورتی رنگ نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد ویاد حرف پدرش افتاد:«اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم ها رو بفروشی آخر ماه کفشهای صورتی رو برات می خرم.»دخترک به کفشها نگاه کردوبا خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست وپا یا صورت صدنفر زخمی بشه تا....؟وبعد شانه هایش را بالا انداخت راه افتاد وگفت:نه خدا نکنه.اصلاً کفش نمی خوام...

+ نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 8:59 توسط ستاره
|
خط سرخ شهادت خط آل محمد و علی است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت برای ما به ارث رسیده است. با این که می دانم این افتخار نصیب هر کس نمی شود ولیکن آرزو بر جوانان عیب نیست. در صورتی که می دانم من گنه کار با قلب سختی که دارم هیچوقت به این آرزو نمی رسم چرا که این نفس اماره همواره سد راه انسان در راه لقاءالله است.